نروژ با نام رسمی پادشاهی نروژ، کشور پادشاهی مستقل و متمرکزی است که قلمروی آن بخش غربی شبه جزیره اسکاندیناوی، یان ماین ومجمعالجزایر سوالبارد در قطب شمال را دربرمیگیرد. جزیرۀ پیتر اول در قطب جنوب و همچنین جزیره بووه در نزدیکی قطب جنوب قلمروهای وابسته به نروژ میباشند و بهعنوان بخشی از پادشاهی محسوب نمیشود. نروژ مدعی حاکمیت بر بخشی از قطب جنوب به نام سرزمین شهبانو ماود نیز میباشد.
۱۸ هزار سال پیش، نروژ پوشیده از یخ بود. به تدریج هوا گرمتر شد، یخها ذوب شدند و نخستین گروه از انسانها حدود ۱۱ هزار سال پیش در دوران نوسنگی از آلمان راهی این سرزمین شدند و پس از پیمودن نواحی پوشیده از یخ به اینجا رسیدند. با گذشت زمان، هوا گرمتر شد و جنگلها رویش کردند.
در سال ۱۸۱۴ در پایان جنگهای ناپلئونی نروژ کوشید تا مجدداً خودمختار گردد ولی این کشور به زیر حکمرانی پادشاهان سوئدی درآمد. در همین زمان سوئد پیشنهاد ادغام نروژ را در خاک خود کرد ولی با مقاومت نروژ مواجه شد.
در جنگ جهانی دوم نیز اعلام بیطرفی کرد ولی در سال ۱۹۴۰ به دست نیروهای آلمانی اشغال شد. آلمانها دولت دستنشاندهای به رهبری ویدکون کویسلینگبرپا کردند. نروژ طی سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ در اشغال آلمان بود و قسمتهای زیادی از کشور طی جنگ ویران شد و ساختمانها، کارخانهها و بخش عمده شهرها بمباران و با خاک یکسان شد. بیشتر اجناس کمیاب شدند و بسیاری از مردم دوران سختی را تجربه کردند.
در سال ۱۹۴۹ نروژ بیطرفی خود را ترک گفت و به ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) پیوست. کشف نفت و گاز از سواحل جنوبی نروژ واقع در دریای شمال در اواخر دهه ۶۰ میلادی اقتصاد نروژ را بهیکباره متحول کرد. نروژ در سال ۱۹۷۲ با ورود به جامعۀ اروپا موافقت نمود، ولی همهپرسی پیوستن نروژ به اتحادیه اروپا (۱۹۷۲) عضویت در آن را رد کرد (با رأی ۵۳٫۵ درصد به ۴۶٫۵ درصد). در ۱۹۹۲ درخواست مجدد برای عضویت در اتحادیه اروپا به صورت انتخابات جدی درآمد. اما در همهپرسی ۲۸ نوامبر سال ۱۹۹۴ مردم نروژ پیوستن به اتحادیۀ اروپا را رد کردند (۵۲٫۲ درصد مخالف ۴۷٫۸ درصد موافق).
در همهپرسیای که در سال ۱۹۷۲ و ۱۹۹۴ میلادی برگزار شد، نروژ به اتحادیهٔ اروپایی نپیوست. پادشاه نروژ، هارالد پنجم، در ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱، پس از مرگ پدرش به قدرت رسید و اکنون نیز پادشاه نروژ است. پس از به حکومت رسیدن هارالد پنجم، او پسرش شاهزاده هاکُن مگنوس (زادۀ ۲۰ ژوئیۀ ۱۹۷۳) را وارث و جانشین خود اعلام کرد. در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۵ نیز یِنس استولتنبرگ بهعنوان نخستوزیر نروژ برگزیده شد.
احزاب سیاسی متعددی در نروژ وجود دارد و این کشور یک نظام حکومتی چندحزبی دارد. احزاب، قبل از هر دوره از انتخابات، اعلامیههایی را منتشر میکنند. آنها در این بیانیهها برنامههای خود طی دورۀ پارلمانی آینده، یا به تعبیری چهار سال آینده، را بیان میکنند.
نروژ ۲٬۵۴۴ کیلومتر مرز مشترک با همسایگان خود دارد. با فنلاند ۷۲۹ کیلومتر، با سوئد ۱٬۶۱۹ کیلومتر و با روسیه ۱۹۶ کیلومتر. پایتخت نروژ، شهر اسلو با ۷۹۲ هزار نفر جمعیت میباشد. مساحت نروژ ۳۸۵٬۱۵۵ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵ میلیون و ۱۳۰ هزار نفر است. از مهمترین شهرهای نروژ میتوان به برگن ۲۷۲ هزار نفر،تروندهیم ۱۵۳ هزار نفر، استاوانگر ۱۱۱ هزار نفر و باروم ۱۰۳ هزار نفر اشاره کرد. تقریباً ۷۰ درصد خاک نروژ به دلیل سرمای شدید و همجواری با قطب شمال غیرقابل سکنی میباشد و هرچه از شمال به طرف جنوب نروژ پیش برویم از سرمای هوا کاسته و به تراکم جمعیت افزوده میشود.
از جمعیت نروژ ۱۹٫۹ درصد زیر ۱۴ سال، ۶۵٫۲ درصد بین ۱۵ تا ۶۴ سال، و بقیه (۱۴٫۹ درصد) بالای ۶۵ سال سن دارند. میانگین سنی نروژیها ۳۷٫۷ سال است. متوسط طول عمر برای مردان ۷۶٫۱۵ سال و برای زنان ۸۲٫۲۲ سال میباشد. میزان تولد ۱۲٫۱۷ در هزار، و میزان مرگ ۷۲٫۹ در هزار است. میزان باروری زنان ۱٫۸ کودک برای هر زن است.
واحد پول نروژ، کرون است. نروژ دارای ذخایر زیادی از نفت خام، گاز طبیعی، مواد معدنی، آبزیان، چوب، آب شیرین و نیروی برقآبی است. صنعت نفت حدود یکچهارم از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهد و این کشور چهارمین درآمد سرانه در جهان را دارا است. نروژ از الگوی کشورهای رفاه محور شمال اروپا پیروی میکند و در ازای دریافت مالیاتهای سنگین از شهروندان، دولت به آنها بیمه درمانی همگانی اعطا میکند به آموزش عالی یارانه میدهد. در این کشور نظام فراگیر تامین اجتماعی وجود دارد. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ و سپس دوباره از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ نروژ بالاترین شاخص توسعه انسانی در جهان را داشته است.
صادرات عمدهٔ نروژ را نفت تشکیل میدهد به طوری که نروژ روزانه ۳ میلیون بشکه نفت خام صادر میکند ولی عضو سازمان جهانی اوپک نیست. از دیگر صادرات نروژ میتوان به گوشت گاو، شیر و سایر فراوردههای دامی اشاره کرد. بیش از نیمی از مساحت نروژ پوشیده از درخت است و چوب از صادرات عمده این کشور میباشد.
بهدلیل داشتن خط ساحلیِ بسیار طولانی، آبزیان دریایی، یکی از چرخههای اقتصاد این کشور را تشکیل میدهند. نروژ ۳ نوع ماهی دارد که در هیچ جای دنیا یافت نمیشود. دیگر منابع مهم درآمد ارزیِ این کشور، صنعت ماهیگیری است و پرورش ماهی ـ که دولت با برنامههای توسعه تشویق کردهاست ـ جای صید نهنگ و ماهیهای اعماق دریا را میگیرد.
تنها قسمت کوچکی از این سرزمین قابل کشت است و در بخش کشاورزی و دامداری ـ که یارانۀ زیادی به آن داده میشود ـ بیشتر به تولید لبنیات و علوفه میپردازند.
در چند سال گذشته، رشد تولید کند بودهاست و در شرایط کنونی، دولت باید بهدنبال شیوهای رقابتی برای دریافت مالیات و نیز راههایی برای جذب سرمایهگذاری باشد.
هزینۀ زندگی در این کشور بالاست. هزینهها در نروژ میتواند برای کسانی که برای اولین بار به آنجا میروند، حیرتانگیز باشد. اما دستمزد مناسب نیروی انسانی، این هزینهها تقریباً با سطح درآمد افراد هماهنگی دارد.
درحالیکه اغلب کشورهای نفتخیز دنیا درآمدهای حاصل از فروش نفت خام خود را صرف هزینههای جاری میکنند، نروژ مشغول پسانداز کردن پول حاصل از فروش نفت خام و گاز در یک صندوق مستقل است. ارزش منابع مالی این صندوق حدود 900 میلیارد دلار برآورد شده است و خود صندوق، معادل یک درصد مجموع سهام جهانی را در اختیار دارد. منابع این صندوق به اندازهای است که اگر سهم هر شهروند نروژی با کرون، واحد پول آن کشور، محاسبه و پرداخت شود، همه آنها میلیونر میشوند. در عمل، این صندوق یک حساب سرمایهگذاری عظیم است و به نظر میرسد که اغلب مردم نروژ از این وضعیت راضی هستند.