هزینههای کار (امتیاز 34/6 از 100): مقررات بسیار سختگیرانه کار در ایران که محدودیتهایی برای هر دو گروه کارگران و کارفرمایان به وجود میآورد، با کاستن از انعطاف بازار کار و افزایش هزینههای کار، یکی از موانع مهم سرمایهگذاری در ایران به شمار میآید. قانون کار دولت باعث حفظ و ابقاء کارکنان باسابقه در سمتهای طولانیمدت شده و این مسأله به زیان نیروی کار جوان دارای تحصیلات بالاتر است که بازدهی بیشتری دارد و روند استخدام و انفصال از کار را دشوار ساخته است. اتحادیههای تجاری مستقلی نیز وجود دارند که عملاً مجاز به فعالیت نیستند و فعالیتهای آنان بارها با مداخله دولت مواجه شده است. فقدان اتحادیههای تأثیرگذار و تحمیل قوانین از سوی دولت به این معنا است که نه کارگران و نه کارفرمایان قادر نیستند در فضایی دوستانه به مذاکره برای حل و فصل منازعات بپردازند و همچنان ریسک اعتصابات به قوت خود باقی است. علاوه بر این، حداقل دستمزدها به موازات رشد نرخ تورم رو به افزایش هستند و این موضوع در مقایسه با سایر کشورهای منطقه و جهان، رقابتیبودن هزینهها را کاهش میدهد.
دسترسی به نیروی کار (امتیاز 42/7 از 100): کسب و کارهایی که درصدد ورود به بازار ایران هستند، بهرغم فراوانی نسبی نیروی کار، برای جذب نیرو با مشکلاتی مواجه خواهند شد. فقدان جاری فرصتهای شغلی به معنای آن است که کارگران بسیار ماهر کشور را ترک کردهاند و نیروی کارآزمودهای برای تصاحب مشاغل تخصصیتر و در سطح مدیریتی وجود ندارد. بهعلاوه نیروی کار باقیمانده در ایران اغلب بیکار یا به دنبال یافتن مشاغل نیمهوقت هستند. فقدان تجربه کاری مرتبط و مهارتهای شغلی حاکی از آن است که کسب و کارهایی که در ایران نیرو استخدام میکنند، با هزینههای زائد آموزش بیشتر به نیروی کار مواجه خواهند شد. بازار کار اشباع شده نیز فرصتهای شغلی بسیار محدودی برای زنان و افراد جوان باقی گذاشته است. عمق و پراکندگی نیروی کار به واسطه حضور جمعیت مهاجر که معمولاً از پناهندگان دارای مهارت پایین تشکیل شده، افزایش نیافته است. در نتیجه بازار کار ایران فاقد تنوع و کیفیت است و این مسأله گزینههای جذب نیرو برای کارفرمایان را محدود ساخته، ضمن اینکه نیاز به وارد کردن کارگرانی با مهارتهای بالا را افزایش میدهد.
نظام آموزشی: (امتیاز 68/7 از 100): نظام کلی آموزش در ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه از شرایط مناسبی برخوردار است. در ایران افراد به نحوی گسترده به آموزش ابتدایی دسترسی دارند که این مسأله باعث افزایش نیروی کار با مهارتهای پایه همچون سواد خواندن و نوشتن و محاسبات عددی میشود. برابری جنسیتی در آموزش از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 بهبود یافته است، ضمن اینکه شمار قابل توجهی از فارغالتحصیلان دانشگاهی در رشتههای مهندسی، ساختمانسازی و علوم در این کشور وجود دارند. با این حال به تازگی انتقادهایی به نظام آموزش عالی میشود، مبنی بر اینکه بیشتر بر کمیت نشریات و تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهها تمرکز شده است تا این که کیفیت آموزش مورد توجه قرار گیرد. به علاوه نبود فرصتهای شغلی باعث میشود بخش قابل توجهی از فارغالتحصیلان دانشگاهی در ایران به کشورهای خارجی عزیمت نمایند.
پاسخی بگذارید